پارلا سعیدیپارلا سعیدی، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره
یکی شدن من و بابایییکی شدن من و بابایی، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره
بابا علیرضابابا علیرضا، تا این لحظه: 43 سال و 9 ماه سن داره
مامان پریمامان پری، تا این لحظه: 30 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

دلنوشته های مامان پری

بالاخره بعد هفت سال اتفاقی اومدم نینی سایت

بعد هفت سال ...

بعد هفت سال اومدم نینی سایت  دختر کوچولوی من الان دیگه یه خانومی شده واس خودش  ابجیشم هفت ماهه شده  پارلا و دیانا  پارلا همچنان آتیش میسوزونه اما دیانا ارومه البته فعلا  چقدر خوبه ثبت خاطرات  بعد سالها پارلا اسم خودشو سرچ میکرد و عکس خودشو دید خیلی ذوق شده بود به همه نشون میداد و من اصلا یادم نبود کی این عکسهارو اپلود کردم .
16 دی 1401

عکس عاشورا

خوبید؟خیلی وقته نیستم دلم برا همه تنگ شده بود. یه عکس جدید دارم از پارلا تو روز عاشورا از خودت بگم پارلا جونم:حدسم اینه ابله مرغان گرفتی  روی باسنت جوش های وحشتناکی زده بود که بعضیاشون چرکی بودن و بعضی هاشون انگار تاول کوچیک بودن. الان حالت خوبه.از یه طرف هم انگار رو زبونت یا دهانت افت زده که نمیتونی شیر بمکی ولی غذا رو خیلی راحت میخوری !اصلا هم دهنتو باز نمیکنی تا ببینم چیه.خیلی اذیت میشی این روزا (تقریبا 3-4 روزه) راه افتادی و عین من کارهای خونه رو انجام میدی شیشه پاک میکنی سبزی پاک میکنی جرو میکشی جارو دستی میکشی وقتی چیزی رو بسته بندی میکنم کمک میکنی  وروجک به تمام معنا شدی تا میبینی عصبیم لباتو غنچه میکنی و یه...
19 آبان 1395

یههه خبر خوش

یههه خبر خوش شنیدم و کلی انرژی گرفتم. یکی از دوستای نینی وبلاگیم که مث خواهرم میمونه  دااااااااااااااااااااااره نینی دار میشه. اینو هم بگم که مامانی لیلی ده ساله انتظار میکشید و با تصحیح غذا و استفاده از دارو تونست موفق بشه اخ که وقتی کنار کسی هستی و اون موفق میشه چقدردلچسبه چه روزایی که دلش گرفته بود و ناراحت بود....اما مطمئنم بعد از این لبخند از رو لباش هرگز جدا نمیشه البته یه حرفی هم به لیلی جون دارم: قدر این روزاتو بدون بعد به دنیا اومدنش دیگه این روزات تکرار نمیشن در عوض یه عشقی سرتا پاتو فرا میگیره که نگو خدایا ازت میخوام نه تنها نینیه دوست عزیزمو بلکه همه بچه ها رو در پناه خودت و پدر مادرشون(اگه لیاق...
13 شهريور 1395

بدون عنوان

مامان سما جونم این پستو فقط بخاطر تو عزیزم میگذارم. گلم هی میام به وبت تا نظر بگذارم ولی رمز نمیاد و نمیتونم نظرو بفرستم گلم. بازم سعیمو ادامه میدم تا بتونم نظر بگذارم گلم تو وبلاگت. روزای خوشی در انتظارته من یقین دارم.
18 مرداد 1395

بدون عنوان

عرضی ندارم بانو فقط یادت باشد امروز که دختری در آینده مادر دختر دیگری هستی و روزی می‌آید که مادر بزرگ می‌شوی پس جدا از همه ناپاکی‌ها، تو پاک بمان! روز دختر مبارک دختر چیست؟ موجودی است که فقط شیطونی‌اش به یه دنیا می‌ارزه روز دختر مبارک       عزیزم امروز روزدختره  بابایی برخلاف مشغله زیادش امروز تونست ساعت 9:30 بیاد خونه و شام بریم بیرون بعدشم با مامان جون رفتیم پارک شما سوار قطار شدی  بعدش کلی سرسره سواری کردی بعدشم به همراه من و بابایی ماشین سواری کردی کلی باهم تصادف کردیم و خندیدیم تنها تصادفی که وقتی اتف...
15 مرداد 1395

امروز

سلام گلم  واکسن 18 ماهگی برخلاف ترسهاین دو روز هر صبح و عصر حموم بردمت و تو تشت بازی کردی یی که بهم وارد کرده بودن خیلی راحت رد شد. نه تب کردی و نه زجر زیادی کشیدی. تو این چند روز بردمت حموم و کلی اب بازی کردی فک کنم واسه همین مایه واکسن راحت پخش شد و پاتو اذیت نکرد. خیلی شلوغ تر شدی و نمیزاری یه دونه عکس ازت بگیرم.همش میدویی و خراب کاری میکنی. قربونت برم کلمات ساندیس و گل(بیا)(به زبون ترکی) رو هم داری میگی .کم کم داری جمله درست میکنی .مثلا مامان گل به امید روزای طلایی
12 مرداد 1395