پارلا سعیدیپارلا سعیدی، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره
یکی شدن من و بابایییکی شدن من و بابایی، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره
بابا علیرضابابا علیرضا، تا این لحظه: 43 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
مامان پریمامان پری، تا این لحظه: 30 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

دلنوشته های مامان پری

بالاخره بعد هفت سال اتفاقی اومدم نینی سایت

15 اردیبهشت

1394/2/16 0:50
نویسنده : مامان پری
170 بازدید
اشتراک گذاری

فردا مامان جون داره میره جلفا و دایی میره ماکو برا اردوی تمرینی جودو.

بابا جون خونه تنها میمونه.چند روز هم هست خونه عزیز نرفتیم.نمیدونم اگه بهش بگم فردا رو اینجا بمونیم قبول میکنه یا نه؟

کار خونه داره درس میشه و از فردا یا پس فردا میخوام وسایل خونه روو جمع کنم.یه خونه تک خوابه گرفتیم ولی بابایی میگه میخوام دو خوابه بگیرم.نمیدونم چه تصمیمی بگیره ولی در هر صورت از این خونه راحت میشم.

امروز عمو رسول اینا اینجا بودن و کلی حرف زدیم.از همه چی.

راستی گلم امروز از بعد از ظهر دختر بدی شده بودی و همش تو بغلم بودی.کمرم داشت درد میکرد.اخر سر هم خوابیدی.یعنی از ظهر بد خواب شده بودی و پدرمو در اوردی تا بالاخره ساعت 10 خوابیدی.الهی فدات بشم.

پ.ن.خدایا به حق هرکی که دوس داری به همه خانوما طعم مادر شدنو بچشون.به خصوص چند نفری که میشناسم و میدونم چقدر حسرت مادر شدن رو دارن.الهی آمین.

پسندها (3)

نظرات (2)

مامان نيوشا
16 اردیبهشت 94 13:45
سلام پرى جون مگه خونتون كوچيكه؟؟اره دوخوابه بگيرين بهتره فداى پارلا جون بشممامانى از طرف من بچلونش
مامان پری
پاسخ
مرسی گلم فدات...
مامان نيوشا
16 اردیبهشت 94 14:28