پارلا سعیدیپارلا سعیدی، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره
یکی شدن من و بابایییکی شدن من و بابایی، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره
بابا علیرضابابا علیرضا، تا این لحظه: 43 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
مامان پریمامان پری، تا این لحظه: 30 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

دلنوشته های مامان پری

بالاخره بعد هفت سال اتفاقی اومدم نینی سایت

17 بهمن 94

1394/11/17 22:19
نویسنده : مامان پری
107 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فدات شم.تو این دو روز خیلی اذیت شدی و اذیت میکنی.از یه طرف سرماخوردگی داری و از طرف دیگه دندونت داره در میاد.خلصه دو شبه نزاشتی بخوابیم خدا کنه امشب بزاری بخوابم.

راستی عزیزم

خیلی خوب میتونی راه بری و تعادلت رو حفظ کنی.

دووووووودووووووو.گووووووگوووووو و کوکو .اااااااا همش داری اینارو تکرار میکنی.چقدر بهم میچسبه وقتی اینارو میگی.اداهاتم که نگووووو

ناز میکنی(دستاتو میندازی پایین یا قلاب میکنی و سرتو میگیری بالا.و لبخند ملاحت باری میزنی خخخخ{چی گفتم؟!!})

عصبی میشی(سرتو میندازی پایین و هرچی دستته رو میزاری زمین و بعدش اگه بهت توجه نکنم گریه میکنی.)

خجالت میکشی.(سرتو میندازی پایین {به خصوص وقتی یکی از اشناها باهات میحرفه} بعد بلند میکنی و با دیدنش دوباره سرتو میندازی پایین.)

مامانی هم میخواد ادامه تحصیل بده و یه رشته دیگه (انسانی) کنکور بده.میخواد روانشناسی بخونه.براش دعا کن مامانی.

پسندها (3)

نظرات (1)

لیلی
26 اسفند 94 13:05
سلام پری جان... الهی دلم آب شد از اداهای فسقلی... از طرف من یه بووووس محکم بکنش
مامان پری
پاسخ
مرسی گلم فدات...با کلی ارزوهای رنگ وارنگ برای تو و شوشوت