25 اذر
نمیدونم این دیگه چه قسمتیه که من دارم...
اولش میگن پسری بعدش میگن نه اصلا امکان نداره %100 دختره!!!
واسه دختر بودن یا پسر بودن اصلا ناراحت نیستم ...واسه این ناراحتم که الان این همه لباس پسرونه رو چیکار کنم من الان؟
خوب شد زیاد اسباب بازی پسرونه نگرفتم.فقط یدونه ماشین گرفتم.
اینا همشون دیروز اتفاق افتاد...پریروز کمر بابایی یهوویی گرفت و عین فلجا شد.دیگه نمیتونست رو پاهاش راه بره و کلا خیلی اذیت شد.بردیمش با مامان بزرگ و عمو بیمارستان و اونجا امپول متوکاربامول زدن ولی انگار نه انگار
دیروز هم حالش زیاد خوب نبود ولی با کلی پماد و اتو کشیدن رو کمرش تونست یواش یواش راه بره.
امروز خدا رو شکر خیلی بهتر شده
.دیروز از یه طرف کمر بابایی و از یه طرف دختر شدن شما و کلی رانندگی هم از نظر روحی خستم کرده بود هم از نظر جسمی.کمرمنم داشت درد میکرد که خوابیدم
امروز صبح بابایی به زور تونست بیدارم کنه.بنده خدا نمیتونست حرکت کنه و فقط میتونست بیدارم کنه تا هر چه سریعتر امادش کنم و بریم ازمایشگاه.
اما امروز بابایی با قضیه کنار اومده و میگه خدا رو شکر سالم باشه کافیه ...ولی اونم مثل منه...هنوز نمیدونه شما رو دخترم صدا کنه یا پسرم!!!
امروز تخت و کمدتو اوردن خیلی خوب شده...چون کمر بابایی درد میکرد و و از یه طرف احتمال اسباب کشی هست گذاشتیمشون تو انباری تا ببینیم چی میشه.
امروز کلی اینور اونور میرفتی و بابایی هی قربون صدقت میرفت.
امروز راستی بابایی چون میدید خیلی خستم کلا خودش رانندگی کرد.قربونش برم که اصلا طاقت نداره اذیت کشیدن منو ببینه منم مثل اون.
راستی هفته بعد واسه عروسی دعوتیم که فکر نکنم بتونیم بریم چون من امتحان دارم.