پارلا سعیدیپارلا سعیدی، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره
یکی شدن من و بابایییکی شدن من و بابایی، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره
بابا علیرضابابا علیرضا، تا این لحظه: 43 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
مامان پریمامان پری، تا این لحظه: 30 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

دلنوشته های مامان پری

بالاخره بعد هفت سال اتفاقی اومدم نینی سایت

17 شهریور

1394/6/17 17:16
نویسنده : مامان پری
116 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلم

چند روز بود رفته بودیم مراغه.خیلی بهت خوش گذشت.

متاسفانه دستتو سوزوندی!!

الهی بمیرم برات.خیلی شلوغ تر شدی

پسر عمو اسماعیل (امیر رضا) هم اونجا بود و کلی باهاش بازی کردی.البته اون با این که دو ماه از تو بزرگتره ولی باز تو از اون بزرگتری ماشا الله

مثلا اون هنوز نمیچرخه و سعی نمیکنه تا 4 دست و پا راه بره.ولی تو خیلی راحت این کارا رو انجام میدی.

تازه میخواستی باهاش بحرفی و با صدای بلند جیغ میزدی....بیچاره اونقدر ازت حساب میبرد هر وقت تو رو میدید گریه میکرد.خخخخخخ

اینه دختر من....دوستتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم.

کم کم داری غذای کمکی میخوری.

فرنی دوست نداری و همش دلت میخواد از غذای ما بخوری.

این بار قدت 68 و وزنت 9 کیلو شده بود.

منم تو ازمایشم خداروشکر کم خونی و هیچ مشکل دیگه ای نداشتم.

انا رو اوردیم خونش و قرار شد امروز با مامان جون بریم مراغه که مطمئنم خیلی خوش میگذره.

دنبال یه لباس خوبم برا تو که تو اتلیه عکس بندازیم.تا یادم نرفته برم ببینم میتونم چند تا مدل خوب برا عکس پیدا کنم .

میبوسمت.بای.

پسندها (2)

نظرات (0)