4مهر
سلام
بعد چند وقت که از خوه دور بودم فردا میرم خونه.خیلی کار ریخته سرم خیلیییییی
همه جای خونه ریخته بهم
باد برم و یک هفته تمام کار کنم.
از تو بگم
دندونات در اوووومده دو تااااااااااذیت نشدی.تب هم نکردی.خدا رو شکر.فردا میبرمت بهداشت تا وزنتو چک کنن.
غذا هم نسبتا خوب میخوری.ولی خیلی شیطونی میکنی.جوری که کلا حواست پرت میشه و یادت میره باید غذا بخوری.
این هفته میریم اتلیه.یه دامن توری برات درست کردم خیلی دوسش دارم.خیلی با نمک میشی.
عکساشو بعد اینکه انداختیم میزارم.
راستی مریم دختر اقا رسول هم با محسن ازدواج میکنه.(امروز خواستگاری اومده بودن) مریم خیلی محسن رو دوست داره و محسن هم برعکس.تو این مدت که نیومده بود بخاطر این بود که از اقا رسول خجالت میکشید بالاخره با هم همکارن دیگه.خدا خوشبختشون کنه.
این هفته عروسی هم دعوتیم.عروسی بهمن پسر عمه بتوله.خدا اونا رو هم خوشبخت کنه.